در ششمین پیش نشست تخصصی دومین همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده، با عنوان چیستی و نحوه وجود فرهنگ با نظر به حکمت صدرایی با سخنرانی آیت الله سید یدالله یزدان پناه، استاد عالی حوزه فلسفه و عرفان و دکتر محمدجبار پور، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) و نیز دبیری علمی دکتر محمدصادق تقی زاده طبری مسئول اندیشکده نظام سازی پژوهشکده شهید صدر(ره) در 22 خرداد 1402 در شهر قم برگزار شد
متن کامل نشست:
آیت الله سید یدالله یزدان پناه، استاد عالی حوزه فلسفه و عرفان در این نشست به تبیین بنیانهای «فرهنگ» مبتنی بر کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ پرداخت. این استاد حوزه، گفت: پایه هایی در حکمت اسلامی به ویژه در حکمت صدرایی داریم که مجال تعمق و تفکر در باب مقولات اجتماعی را به ما میدهد. پرسش «چستی» و «نحوه وجود» فرهنگ، در واقع دو پرسش بنیادین و فلسفی، در باب فرهنگ هستند. در کتاب «چیستی و نحوه وجود فرهنگ» تلاش شد تا با نگاه صدرا، به مقوله فرهنگ توجه و مداقه شود. اساساً ادبیات پرسش «نحوه وجود»، ادبیاتی صدرایی است. صدرا، با تشکیک در وجود، برای هر وجودی یک نحوه وجود قائل می شود که حظ وجودی و کیفیت خاص خود را پیدا میکند که باید با ادبیات فلسفی صدرا به این پرسش پاسخ داد.پرسش «چیستی» هم که ماهیت و ذات هر شی را به نحو کلان بیان میکند. این کتاب، تلاش می کند به این دو پرسش، پاسخ دهد.
وی با اشاره به رویکرد و روش صدرایی در پاسح به چیستی و نحوه وجود فرهنگ عنوان کرد: روشی که معمولا فیلسوفان ما در این زمینه به کار می برند از جمله بوعلی، شیخ اشراق و ملاصدرا که این ویژگی در نگاه ملاصدرا پررنگتر هم دیده می شود، نگاه اکتشافی و کشف واقع است؛ یعنی واقعیتی وجود دارد که نخست باید وجود و نحوه وجودش را اثبات و سپس در باب چیستی آن بحث کنیم. در این حوزه،باید مراحلی طی شود منجمله که ابتدا ماهیت فرهنگ، قبل از وجودش بررسی شود. پس از اثبات فرهنگ، چیستی فرهنگ مورد بررسی قرار میگیرد. در فلسفه صدرایی، تا نتوانیم اثبات کنیم چنین چیزی وجود دارد، نمیتوانیم درباره چیستی آن صحبت کنیم.
وی با بیان اینکه سعی شد نقطه آغازی برای بحث و رسیدن به نحوه وجود و چیستی فرهنگ انتخاب شود، عنوان کرد: نقطه آغازی پیدا کردیم مبتنی بر «نحوه وجود انسان چیست» قرار گرفت. یعنی آن چیزی که انسان را از حیوان جدا می کند همان فرهنگ است و این واقعیت که، فرهنگ و جامعه، مختص انسان است. در این جستوجو به این نتیجه رسیدیم که نحوه شعور ارادی انسان خیلی باید برجسته باشد یعنی انسان یک موجود ذی شعور آگاه اراده مند است که بعد از اراده، عملی از او سر میزند. دومین حقیقت که باید بدان توجه داشته باشیم این است که فرهنگ «ریشه در کنش اجتماعی دارد».
این استاد فلسفه و عرفان، در ادامه افزود: اما در ادامه این بحث پیش میآید که نحوه عمل ارادی، کار و کنش انسان چگونه است. در فلسفه صدرا توضیح داده شده است که انسان، برای انجام هر کاری، چند مرحله را از سر میگذراند.
وی درباره چرخه و روند پدید آمدن عمل در حکمت صدرا گفت: بر مبنای این چرخه، انسان در مرحله نخست، نسبت به کاری که قرار است انجام دهد، تصوری دارد. سپس این «تصور» را «تصدیق» میکند. یعنی ابتدا تصور میکند کاری را باید انجام دهد، سپس برانجام آن تصدیق میکند. پس از تصور و تصدیق، «شوق» انجام آن پدید میآید؛ بعد از شکل گیری شوق، «عزم» و بعد از آن «اراده» شکل می گیرد و این اراده «عمل» را شکل میدهد.
آیتالله یزدانپناه بیان کرد: در اینجا مساله «معنادارای عمل» پدید میآید. مثلا اگر به طور اتفاقی سنگی از کوهی به پایین بیفتد در باب معنادارای این اتفاق، نمی توان موضعی ارائه داشت، اما اگر انسانی سنگی را به دست بگیرد و از بالای کوه سقوط دهد، معنایی از این عمل، برداشت می شود، زیرا پشتوانه این عمل، اراده و شعور انسان است. شعوری که در این جا گفته میشود، شعور مخصوص انسان است که شعور عقلی است یعنی در عین این که انسان شعور احساسی و خیالی دارد، در کنار آن از یک شعور عقلی برخوردار است که این شعور عقلی، متمایز کننده او از حیوان بوده، و این شعور عقلی، باعث می شود این تکثر و تنوعات را در فرهنگ و اجتماع انسانی شاهد باشیم.
وی با بیان اینکه تنوع شعور عقلی انسان، تنوع فرهنگی را منجر شده است، ادامه داد: معانی نهفته در دل یک عمل، پایه و اساس فرهنگ را شکل میدهد و هر عملی، معنای خاصی دارد. ابتدا باید توجه داشت معنا است که عمل، و سپس فرهنگ را شکل میدهد. همچنین بر اساس شرایط و احوال مختلف از یک عمل واحد، می توان در شرائط گوناگون معانی مختلفی را برداشت کرد.
آیت الله یزدانپناه با بیان اینکه تمامی پشتوانه های عقلی و شعوری که در یک عمل موج می زند را معنا میدانیم، عنوان کرد: از جمله آنها می توان به احساسات و عواطف نهفته در آن عمل، باورها، اطلاعات خارجی و به طور کلی، هرچه را که در ساحت نفس آمده را معنای عمل می دانیم. معنای عمل، یعنی تمام آن چه که عمل با آن رنگ پیدا می کند. بنابراین، کنش انسانی یعنی عملی که انسان انجام میدهد و معنادار است؛ معنادارای، خصیصهای است که در کنش انسانی نهفته است.
وی افزود: تمام مفاهیمی که در حوزه اراده، عمل و معنای عمل گفته شد، معطوف به ساحت فردی انسان بود، اما اگر انسان در ساحت جامعه قرار بگیرد، مناسبات او چگونه می شود؟ برای شرح این موضوع نیز به طور کامل به بیان مفهوم جامعه پرداخته و اثبات جامعه نیز صورت گرفت، چون اگر جامعه اثبات نشود، نمیتوان پایه فرهنگ را به معنای جدی تثبیت کرد.
مؤلف کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ با تاکید بر این که «فرهنگ»، یک مقوله اجتماعی است و تا به جامعه پرداخته نشود، نمی توان به فرهنگ پرداخت، افزود: در تلاشی که در این کتاب صورت گرفت، وجود جامعه را با یک تحلیل آسان شروع کردیم، حقیقت آن را مطرح کردیم و فصلی به این موضوع اختصاص یافت که خلاصه آن این است که با قرار گرفتن انسان در موقعیت تعامل با سایر انسانها، نوعی فشردگی یا انباشتگی پدید میآید؛ یعنی به صورت آهسته و تدریجی، افرادی که با هم تعامل دارند دو نوع فشردگی نسبت به هم پیدا می کنند که یکی فشردگی یا «انباشتگی معنایی» و دیگری فشردگی یا «انباشتگی ساختاری» است. مثلا در یک خانواده که کنار هم زندگی میکنند، یک سری خاطرات مشترک یعنی یک سری معانی مشترک، هویت خاص و نقشهای متناسب با هم شکل میگیرد. در واقع انسانها با قرار گرفتن در ذیل مفهوم خانواده و انباشتگی معنایی، مفاهیم و کنشگریهای مشترک پیدا میکنند.
آیت الله یزدان پناه با اشاره به این که در فرهنگ سنتی، عامه و آیینهای مذهبی ایران میتوان مثالهایی را از این انباشتگی معنایی و ساختاری دریافت، توضیح داد: به طور مثال در ایام محرم و مناسک تاسوعا و عاشورا، این اشتراک معنایی به چشم میخورد و افراد، مبتنی بر اساس مفاهیمی مشترک که بر آنها اتفاق نظر دارند، مانند امامت، عاشورا و ... نخست یک معنای عمومی و در ادامه، یک کنشگری عمومی و مشترک پیدا کرده است.
ایشان، درباره تعریف فرهنگ و نسبت آن با جامعه گفت: در حقیقت فرهنگ، آن معنای مشترک بین جامعه است که باعث کنش گری مشترک جامعه می شود. انباشت معانی مشترک که بر اساس آن عمل میکنیم، فرهنگ را میسازد. فرهنگ آن زمانی شکل میگیرد که انباشت معانی به صورت عمومی صورت بگیرد و نه به صورت مستقل و فردی. بر همین اساس، در بسیاری از موارد، ما معانی را در عینیت جامعه می فهمیم. معنا در فاهمه عمومی و کنش های اجتماعی تجلی مییابد مثلا تمامی حب و بغض های اجتماعی، مبتنی بر همین معناهای مشترک است.
آیت الله یزدان پناه، با بیان اینکه این معناهای مشترک، در ساختهای عینی اجتماعی، مانند نهادها، المانها و نمادها هم بروز مییابد عنوان کرد: در حقیقت فرهنگ آن معنای عمومی است که خود را در فاهمه عمومی، کنش ها و ساخت های اجتماعی، حتی قراردادها و اعتباراتی که یک جامعه پدید میآورد قابل مشاهده است. حتی تمام آداب و رسوم اجتماعی، از لباس، تکنولوژی و حتی تاریخ جامعه در ساحت معانی مشترک هستند و این معناهای مشترک فرهنگ را میسازند.
این پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان با اشاره به نقش تاریخ در فرهنگ بیان کرد: فرهنگ، خودش رادر تاریخ میریزد و دوام پیدا میکند. مثلا همین فرهنگ عاشورا که این همه سال استوار و پابرجا مانده، معطوف و مختص به یک محدوده زمانی مشخص نیست، بلکه یک سری معانی و مفاهیم مشترک اجتماعی با تاریخ گره خورده است. بنابراین آن معانی عمومی که جامعه بر آن اشتراک دارند، همان فرهنگ است. احساساتی که منجر به عمل مشترک میشود فرهنگ است گرچه خود عمل، فرهنگ نیست ولی از تجلیات و نمودهای فرهنگ محسوب می شود. کنشها، ابزارها و ساختهای عینی، به تنهایی فرهنگ نیستند اما معانی و مفاهیمی که از آنها ایفاد میشود، جزو فرهنگ است.
آیت الله یزدان پناه با بیان اینکه در فرهنگ، صرفا آن دسته از معانی که «جامعه» و نه «فرد»، بر آن اشتراک و اتفاق نظر دارند، در ساحت فرهنگ تعریف میشود، ادامه داد: تعداد بیشماری مفاهیم و معانی فردی داریم که هیچ کدام در دایره فرهنگ قرار ندارند. معیار و ملاک اصلی برای این که یک معنا، فرهنگ حساب شود، تقبل عمومی است. هر جامعه ای تقبل عمومی مختص و منحصر به خود را دارد. این تقبل عمومی، در جوامع و اقوام مختلف تعابیر گوناگونی دارد و مثلاً تقبل عمومی در یک قبیله ممکن است، همان نظر رئیس قبیله در نظر گرفته شود.
آیت الله یزدان پناه تصریح کرد: بنابراین فرهنگ که یک مقوله اجتماعی است، هویت معنایی دارد، عمومی است و تمام جامعه را پر کرده به طوری که ما در آن نفس میکشیم.
وی با اشاره به هویت توحدی-انتشاری فرهنگ گفت: فرهنگ با یک کلمه یا دو کلمه و یک گزاره و دو گزاره، تعریف نمی شود بلکه گاهی میلیون ها مساله است که در کنار هم چیده می شود و فرهنگ را میسازد که به آن هویت انتشاری فرهنگ میگوییم. از سوی دیگر، فرهنگ، دارای هویت واحد است.
وی با بیان اینکه فرهنگ ، دارای 3 سطح یا لایه است، ادامه داد: سطح اول، پرسشهای اساسی است که هویت را میسازد و جهت دهندهی اصلی تمام کنشها است. ابن لایه، بنیاد فرهنگ به شمار میرود و شامل پرسشهای اساسی در باب انسان و روش هایی است که به کار میبرد تا خود را معنا کند و بشناسد. به طور مثال آن پرسشها در باب خدا انسان، زیستن، شیوه تعامل و ... در لایه پرسشهای اساسی قرار میگیرند.
آیت الله یزدان پناه، لایه یا ساحت دوم، را پرسشهایی به سان علوم انسانی دانست و گفت: این پرسشها نه خود علوم انسانی، بلکه پرسشهایی است که علوم انسانی به آنها پاسخ می دهد و در لایه دوم قرار میگیرند.
وی افزود: لایه سوم، همان ظاهر و بارز کار به شمار میرود. در واقع این لایه، کارهایی است که در ساحت اجتماعی انجام می دهیم و شامل مصنوعات، کنشگریها، اعتبارات و ... است. وقتی به این جزییات پاسخ های مختلف داده شود، جنس فرهنگها نیز با یکدیگر متفاوت میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: فرهنگ، یک هویت مزاج یافته است. هزاران مساله به هم گره خورده است که در عین تکثر یک هویت واحد دارد که این امور متکثر را به صورت منسجم در کنار هم آورده است و از همین رو، فرهنگ را یک هویت مزاج یافته میگوییم.
آیت الله یزدان پناه، سیالیت را ویژگی دیگر فرهنگ دانست و افزود: فرهنگ، دم به دم در حال تغییر و بازیابی و بازسازی بوده و این امر، ناشی از ویژگی سیالیت آن است.
وی با بیان اینکه «رسانه» امر سیالیت و تحول فرهنگ را سرعت بخشیده است، ادامه داد: ویژگی در عرصه رسانه دیده می شود که در عرض کم تر از یک روز یک ادبیات جدید و رویکرد جدید شکل می گیرد. اصطلاحات و مثال های جدید که به دلیل ماهیت این رسانهها، به سرعت بازتولید و منتشر میشود ناظر به سیالیت فرهنگ است. چیزهایی که قبلا وجود نداشت به سرعت توسط رسانه، شکل می گیرد و به سرعت در هویت و فرهنگ اجتماعی ما تاثیر می گذارد.
وی با بیان اینکه تغییرات تصاعدی و فزاینده با ویژگی تضاعفی فرهنگ در دوره جدید به ویژه توسط رسانهها، حالت انفجاری پیدا کرده است، ادامه داد: این فرهنگ در باورهای ما کنش های ما و کنش های شعوری و ارادی ما تاثیرگذار است. زمانی بود که میتوانستیم راهبردهای کلان فرهنگی را برای بازههای 20 ساله ببندیم اما سرعت به قدری افزایش یافته که شاید یک ماه و یک هفته نیز، مدت زمانی طولانی باشد. این پدیده، ناشی از سیالیت فرهنگ است که در نحوه شعور و اراده ما، کنش ها و تعاملات متعدد ما ریشه دارد.
آیتالله یزدان پناه، به ویژگی «سمت فاعلی فرهنگ» اشاره کرد و افزود: سمت فاعلی فرهنگ، همان معنایی است که در فرهنگ نهفته است و به طور مثال، باعث می شود در یک مورد خاص،همه یک عمل واحد از خود نشان دهیم، چون معنا و مفهوم واحد داریم. این معنا، سمت فاعلی دارد و بر عمل، کنش و ساخت اجتماعی ما تاثیرگذار است، به طوری که حتی در تنهایی مان نیز خود را از آن جدا نمیبینیم. به طور مثال آداب و رسومی را یاد گرفتهایم که حتی تنها هم میشویم این آداب و رسوم را اجرا میکنیم.
آیت الله یزدان پناه به ویژگی تاریخ مندی فرهنگ اشاره کرد و گفت: تاریخ مندی از میان چهارگانه فرهنگ، جامعه، تاریخ، و تمدن از مسائل حائز اهمیت بسیار بالایی است. فرهنگ، قد کشیده از تاریخ است و می بینیم یک فرهنگ گاهی هزاران سال ریشه دارد و مثلاً زبانی که به آن سخن می گوییم مسیری طولانی به قدمت هزاران سال را طی کرده و به ما رسیده است. آیین مذهبی که در تاریخ ما ریشه دارد از همین ویژیگی تاریخ مندی فرهنگ نشأت می گیرد. لذا تاریخ مندی فرهنگ، جزو فرهنگ است چراکه جامعه، از یک جا و نقطهای بر میآید و از همان نقطهای که بر میآید خود را حرکت میدهد به طوری که اینک او در گذشته رقم خورده است و بلکه آینده او را هم رقم میزند؛ لذا تاریخ مندی، اتصال وجودی فرهنگ به لحاظ اتصال گذشته به حال را رقم میزند. فرهنگ دارای یک تاریخ است و تاریخ نمی تواند از فرهنگ جدا شود.
این پژوهشگر فلسفه و عرفان، نحوه ارتباط فرهنگ با افراد و سریان فرهنگ در افراد یک جامعه اشاره کرد و گفت: سریان، نشان می دهد هر فرد، خود یک جامعه است چراکه فرهنگ عمومی در هر فرد نمود یافته است و این که شهید مطهری می فرماید هر فردی یک منِ اجتماعی دارد، در این مفهوم نهفته است. یعنی هر فرد یک کنش اجتماعی دارد که ناشی از سریان فرهنگ است. به طور کلی ویژگی فرهنگ این است که هویت وجودی مجرد-مادی، ریشه در تاریخ دارد، اتصالی است و فاعل در کنش ها و ساختارها است.
ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی
آیت الله یزدان پناه درباره فرهنگ انقلاب اسلامی و ظرفیت تمدن سازی آن عنوان کرد: حضرت امام (ره) افقی را به روی ما گشود که بعد از 43 سال بار دیگر معانی را بازخوانی کنیم و از امتداد آن معانی، برای جامعه امروز و استفاده در جهت افق تمدنی انقلاب اسلامی استفاده کنیم.
وی با تاکید بر این که اگر میخواهیم هویت اسلامی و ملی خود را حفظ کنیم باید به بنیادها توجه داشته باشیم، عنوان کرد: چرا آموزههای دینی، هرروز ما را به مسجد می کشاند؟ چون بنیاد اصلی توحید است و این بنیاد باید حفظ شود. بنابراین هویت انقلاب اسلامی ایران اسلامی و هویت فرهنگ ایرانی اسلامی ما باید به خوبی رصد و شناسایی شود.
وی با اشاره به تکرار متعدد معانی و مفاهیم ارزشمند برای پایداری آنها، عنوان کرد: برای این که این هویت حفظ شود، باید به روش های مختلف به موضوعات مهم بپردازیم و آن ها را بازتولید کنیم. باید اندیشه خودمان را به سوی نقاط هدف شلیک و به اصطلاح، «نقطه زنی» کنیم. مهندسی فرهنگ و گفتمان سازی های ویژه به انجام بسیاری از امور کمک می کند. رسانه های بیگانه هستند که در حال حاضر برای ما مهندسی فرهنگ می کنند و ذهن ما را به سمت هایی می برند که خودشان می خواهند.
این پژوهشگر فلسفه و دین، با تأکید بر این که باید در جای جای زندگی در همه شئونات و عرصهها، فرهنگ خودمان را ترویج دهیم حتی در عرصه فناوری نیز باید حرف تسری دهنده و جریان ساز داشته باشیم، افزود: ما می توانیم فناوری متناسب با فرهنگ و معانی خودمان داشته باشیم. باید به فناوری، جهت دهی کنیم.
وی ادامه داد: میبایست فرهنگ ایرانی و اسلامی را در نظر بگیریم و هویت خودمان را بسط بدهیم. باید در مصادیقی که غرب به ما ارائه و تحمیل کرده، باید از آلودگی خارج شده و فضای اسلامی ما هیمنه پیدا کند و حتی هویت را تغییر دهد. در بسیاری از این شئونات، باید کار جدی صورت بگیرد تا هویت ما رسوخ پیدا کند. کار زیادی برای انجام داریم و رهبر فرزانه انقلاب، به درستی روی این محورها همچون علوم انسانی اسلامی تاکید داشتهاند.
وی با اشاره به بازیابی و بازسازی آن و در نهایت گفتمانسازی، افزود: یکی از کارهای جدی این است که روح این هویت را در افراد مختلف به فراخور حال و کار و شرایطشان بدمیم.افرادی شاخص داریم که در تراز بالای هویت سازی و گفتمان سازی قرار دارند که روح را گرفته، بسط داده و گفتمان سازی کرده اند. شهید سلیمانی در عرصه نظامی و شهید آوینی در عرصه هنر را از این دست افراد تراز می دانم.
آیت الله یزدان پناه ادامه داد: باید «هویت» اسلامی را «گفتمان» کنیم تا در حافظه اکثریت درج شود و همین امر پیش برنده فرهنگ خواهد بود. مسجد یکی از این مصادیق است اما به تنهایی کافی نیست و باید تمامی ظرفیت ها مانند مناسک اربعین که هویت ساز هستند یا حتی ظرفیت فضای مجازی مورد توجه قرار بگیرد چرا که این فضا، در حال تحول بخشی هویت ما است. فضای مجازی بستر بسیار خوبی است تا جامعه را تغییر دهیم و بستری مناسب برای ساخت هویت و فرهنگ ما است، چون زمان زیادی از بخش بزرگی از جامعه درگیر این حوزه است. اگر حمایت از فرهنگ های غنی مانند فرهنگ زیارت صورت بگیرد به طوری که هویت ساز شود، قطعا در بسط و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی توفیق خواهیم یافت. ظرفیت امام رضا(ع) یک فرصت هویت ساز است که باید برای آن برنامه ریزی جدی داشته باشیم و تسهیلات ویزه ای ارائه دهیم. تسهیلات راه را باز می کند تا عموم مردم به این سو اقبال کنند و این موضوع به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود. آموزش و پرورش باید تقویت شود تا رسالت هویت سازی خود را تحقق ببخشد.
وی در پایان تاکید کرد: برای تحول فرهنگ باید گسترده عمل شود تا همه جار را بپوشاند. باید گفتمان اسلامی را در تراز یک تمدن بالا ببریم الان به این امر می توانیم تحقق ببخشیم اما می توانیم افق را ببینیم و به آن جهت ببخشیم.
*لازم به ذکر است که دومین همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده با محوریت دانشگاه جامع امام حسین(ع) و نیز کمیسیون فرهنگی و اجتماعی هیئت دولت و با همکاری 20 دانشگاه، سازمان و مرکز پژوهشی و مطالعاتی در سراسر کشور در تاریخ 14 آذرماه 1402 برگزار خواهد شد.